خطی کشید روی تمام سئوال ها
تعریف ها، معادله ها، احتمالها
خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قاعده ها و مثالها
خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه ها و زمانها و سال ها
از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خطها و خال ها
خطها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها..
با محبت جمله سازید
از معلمم شنیدم
صبح روز اول سال
« با محبت جمله سازید. »
اولی قلم تراشید:
« من محبت را دوست دارم »
دومی تنور دل بتفتید:
« مادرم محبت است کلاً »
سومی که بود دلگیر:
« محبت دروغ است »
سبط شاعری هجا کرد:
« از محبت خارها گل می شود »
یک به یک جُمَل بخواندیم
آخرین نفر ز جا خاست
کودکی یتیم
کمرو
جامه اش دریده بر تن
صورتش لهیده از غم
فی المثل
بودنش نبود او بود
جمله را چنین شروع کرد:
« خدا ما را دوست دارد »
یاد دارم بهترین شد
چون معلم گریه می کرد
و می گفت: « بچه ها گفتم با محبت جمله سازید.»