نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

صحنه های مستهجن خیابانی !



دلم میسوزد،دلم برای جامعه ای میسوزد که در حال سوختن است!، تنم عجیب میلرزد وقتی در بین مردم شهری قرار میگیرم که به خود می گویند مسلمان!، این روزها چشم دوخته ام به مردمی که روابطشان بوی انزجار می دهد!، به جوانانی که ارامش را در نگاه های هوس آلود خلاصه میکنند،به دختران و پسرانی که خانه را جای آرامی نمیدانند و جای خالی را با جنس مخالف پر میکنند!


 

به گزارش تبیان ، این روزها هوا غبار آلود است.. هوای تهران،مشهد،شیراز و ایرانم!، این روزها حال و هوای شهرمان بوی تعفن گرفته است ، همانجا که مردمش روزی برای آزادی اسلامی انقلاب کردند اما این روزها دیگر بویی از آزادی اسلامی نمی آید،ایرانی که وجب به وجبش خون هزاران شهید ریخته شده است نه برای اینکه برنج و میوه ارزان شود بلکه بی حیایی ارزان نشود. گفتم شهید! راستی اگر شهدا زنده بودند و این بی بند و باری ها را میدیدند چه میکردند؟

تا چند سال اخیر عبارت هایی مثل نامزد کردیم،جشن عقد گرفتیم،جهیزیه دادیم و پاگشاکنان و ... را می شنیدیم و برای زوجها آرزوی خوشبختی می کردیم اما امروز چیزهایی میشونیم مثل دوسال است با فلانی ام ،چند وقته بهم بی اهمیت شده میخوام باهاش کات کنم و برم سراغ یکی دیگه و جملاتی از این قبیل که جای تاسف دارد.

می گوید هر طرف که میرم تصویرش در ذهنم است،او را با هرکس مقایسه میکنم همتا ندارد و از همه نظر بی نظیر است .هر روزم با او یک لحظه است و هر لحظه ام بدون او هزار سال.رفتارش ،نگاهش، حرف هایش با هم متفاوت است در بین اطرافیانم او را از همه بیشتر دوست دارم و به او بیش از همه اعتماد دارم اینها استدلال یک جوان برای دوست داشتن جنس مخالفش است. به او می گوییم خب چرا نمیروی خواستگاری؟ در جواب می گوید: از پس مخارج زندگی بر نمی ایم ، از طرفی هم نمی توانم غرایز جنسی ام را فدای مشکل مالیم کنم به همین خاطر مجبورم با کسی که دوسش دارم حرف بزنم و گاهی ارتباط نامشروع هم داشته باشم...اما آیا در این دوستی ها رنگ و بویی از عقلانیت و انسانیت هم وجود دارد؟!آیا این دوستی های خیابانی که برپایه هوس به وجود می آید لذت بخش خواهد بود؟!آیا اینگونه دوستی ها که با وعده های پسران برای ازدواج و رو به راه شدن اوضاع اقتصادی به وجود می آید و در نهایت به سو استفاده و ازارهای جنسی ختم میشود هیچگونه لطمه روحی و جسمی را به همراه نخواهد داشت؟! اصلا چند درصد مطمئنید که این دوستی به ازدواج ختم میشود ؟!راستی در این دوستی ها آرامشی هم وجود دارد؟!آیا در این روابط فقط دختران آسیب می بینند یا پسران هم متضرر میشوند؟!

اما آیا در این دوستی ها رنگ و بویی از عقلانیت و انسانیت هم وجود دارد؟!آیا این دوستی های خیابانی که برپایه هوس به وجود می آید لذت بخش خواهد بود؟!آیا اینگونه دوستی ها که با وعده های پسران برای ازدواج و رو به راه شدن اوضاع اقتصادی به وجود می آید و در نهایت به سو استفاده و ازارهای جنسی ختم میشود هیچگونه لطمه روحی و جسمی را به همراه نخواهد داشت؟!

در اینگونه دوستی های خیابانی علاوه بر دختران، پسران هم اسیب هایی می بینند از جمله ارضا نشدن عاطفی است که این مورد خود را در دراز مدت نشان می دهد زمانی که پسری مدتی از وقت خود را با دختری سپری میکند و مدت دیگر را با دختر دیگر،مسلما در صورت ازدواج با تلاطم روحی مواجه خواهند شد و از طرف همسر واقعیشان هم ارضا عاطفی نمیشوند.

همچنین این مساله غیر قابل انکار است که دو جنس مخالف(زن و مرد) به دلیل ویژگی های جسمی و روحی متفاوت نسبت بهم گرایش خواهند داشت واین دو برای تکمیل کمبودهای موجود برقراری ارتباط را فرصت طلایی برای رسیدن به ارامش می دانند به شرط آنکه انگونه روابط در چارچوب عرف و شرع و قانون باشد اما اگر این مسیر به درستی طی نشود مشکلاتی را برای طرفین رقم میزند که خوشایند نیست.

اصولا روابط دختران و پسران از روی هیجان و شهوت رخ میدهد که اینگونه دوستی ها از طریق چت و پارتی و پارک ها و خیابان ها و ... شروع میشود و بعد از طی مراحلی به دور از چشم خانواده ها به نقاط تلخی میرسد.

این روزها اگر سری به پارک ها و خیابان ها بزنید به راحتی شاهد روابط ناشایست برخی از دختران و پسرانی خواهید بود که شاید بتوانید اینگونه صحنه ها را فقط از طریق فیلتر شکن مشاهده کنید!اما شاید دیدن چنین صحنه هایی در کوچه پس کوچه های شهر انقدر ادم را مات و مبهوت نکند که دیدن صحنه های مستهجنی در وسط خیابان پر ترددی مثل هفت تیر ادم را شوکه می کند. چند وقت پیش بود که طبق عادت همیشه از میدان هفت تیر گذر میکردم که دیدم سه دختر جوان سوار ماشین پسر جوانی شدند و در ماشین مرتکب عمل ناپسند و غیر اخلاقی شدند که بسیار تاسف بار بود اما اینکه درخیابان و جای پر رفت و آمد است! و شاهد چنین کارهای غیر اخلاقی هستیم دیگر تکلیف پارک های شهر معلوم است!

راستی در این گیر و دادها گشت ارشاد کجاست؟! ظاهرا گشت ارشاد به روابط نامشروع کاری ندارد! دنبال دختران بدحجابی میگردند تا آنها را به داخل ون راهنمایی کنند

خانمی 52ساله می گوید: برای پیاده روی هر روز به یکی از پارک های اطراف خیابان شریعتی میروم در انجا شاهد دوستی های ناپسند دختران و پسران هستم اما یک روز که برای انجام ورزش به انجا رفتم دیدم که دو جوان در ملاعام و در حضور جوانان و نوجوانان کم سن و سال در حال انجام عمل وقیحانه ای هستند که دیگر صبرم تمام شد و به مامورین پارک مراجعه کردم اما درکمال تاسف مامورین محترم پارک گفتند که شهرداری منطقه به ما اعلام کرده که به این افراد کاری نداشته باشیم!!!

راستی در این گیر و دادها گشت ارشاد کجاست؟! ظاهرا گشت ارشاد به روابط نامشروع کاری ندارد! دنبال دختران بدحجابی میگردند تا آنها را به داخل ون راهنمایی کنند و در داخل ون اگر ارشاد شدند که شدند اگر نشدند او را به خیابان وزرا، میعادگاه همه بدحجابان انتقال بدهد و در آنجا اگر بار اول بوده تعهدی اخذ شود و اگر نه... سرپایی پرونده ای ایجاد و مرخص شوند.انگار از نظر انها روابط نامشروع آزاد است و بدحجابی ممنوع!

به هرحال در جامعه امروز شاهد روابط غیر اخلاقی هستیم که گاهی ادم را شوکه میکند و یک لحظه به خود می گویی واقعا اینجا ایران است!!!

متاسفانه براساس گزارش پژوهش های مجلس روابط جنسی نامشروع در حد نگران‌کننده‌‌ای در حال افزایش است و می طلبد که متولیان امر که عزم خود را جزم کرده اند و بزرگترین دغدغه شان تورم و گرانی شده است کمی هم در روابط نامشروع و ازدواج های سفید و ارتباط های غیر اخلاقی دختران و پسران چاره ای بیندیشند تا شاهد امارهای تکان دهنده از روابط نامشروع نباشیم.

بزرگترین تهدید فروپاشی خانواده ها!!

تنها جایی که باحجاب هستیم
هنگام نماز است
گویا تنها کسی که بامانامحرم است
خداست



بی بندوباری جنسی، گسترش فحشاء و فساد اخلاقی، فروپاشی بنیان خانواده، افزایش طلاق، تنوع طلبی جنسی، کاهش امنیت روانی جامعه به خصوص جوانان، افزایش سن ازدواج، افت تحصیلی و آموزشی جوانان، تضعیف اعتقادات دینی و… همه از تبعات ناگوار بدحجابی است.

از سوی دیگر بدحجابی باعث خواهد شد تا فرهنگ بیگانه با شدت هرچه تمامتر فرهنگ ایرانی اسلامی ما را مورد هجوم قرار داده و اهداف شوم دشمنان نظام مقدس و انقلاب اسلامی علیه کشور را محقق سازد.

اما نکته قابل تامل که در مقوله حجاب و عفاف باید مد نظر قرار داد این است که این دو مقوله محدودیت جنسیتی ندارد یعنی فقط مخصوص زن یا مرد نیست بلکه رعایت آن وقار، متانت و سنگینی هر دو جنس را درپی دارد اما اینکه چرا حجاب برای زنان از اهمیت بیشتری برخوردار است باید گفت که "حجاب حافظ حرمت و حیای زن است.

رعایت حجاب و عفاف در جامعه از سوی همه ی افراد به ویژه زنان موجب تحکیم بنیان خانواده و کاهش فروپاشی خانواده ها می شود.

امروزه برای زنان بینا و با انصاف جامعه ما وضعیت زن در غرب ،به مثابه یک موزه عبرت است و رشد حجاب کامل اسلامی در قلب برهنگی غربی برهانی آشکار بر انحطاط این فرهنگ و به بن بست رسیدن زن با توجه به فرهنگ برهنگی است که این امر بیشتر خواست و مورد استفاده و بهره بردن مرد ها و کمپانی ها است تا آنکه بخواهد آزادی و سعادت زن باشد و با این وجود آنچه دارد به وقوع می پیوندد انقلاب و رستاخیزی در بازگشت به خود و خداست.

بی حجابی در حقیقت به ضرر خود زن است ،یعنی اینکه مرد با دیدن زنهای آرایش کرده و بی حجاب در محیط جامعه ،نسبت به همسر خود سرد می شود و ارتباط های عاطفی که با زن های بی عفت و بی حجاب برقرار می کند منجر به قطع رابطه عاطفی بین او همسرش می شود که این سیر ،بار ها و بارها موجب فروپاشی بنیان مهم و مقدس خانواده ها شده است.

بی حجابی گرچه جذابیت اولیه برای زن دارد اما مخاطب او در جامعه که مرد است با این وجود نگاهش به زن در وحله اول ،یک نگاه جنسی و بدون توجه به مقام و شخصیت و موقعیت او خواهد بود که این امر به هیچ وجه برای یک زن متشخص خوشایند نیست.

بی حجابی به زبان ساده یعنی افتادن زن در کورس مد ها و انواع و اقسام لباس ها و آرایش هایی که باید گفت بازی کردن در زمینی است که کس دیگری برای او ترسیم کرده است و در حقیقت این امر در کنار بسیاری از چیز های دیگر ،آرامش و سلامت و حتی زیبایی را از او می گیرد ،چرا که این مد های جدید بر اساس ذائقه های مریض و ناسالم و منحرف از طبیعت بکر و زیبای زن است و تنها حاصلش ارضاء چشم مردانی است که جز آنچه برای خود می خواهند فایده ای قابل توجه به او نمی رسانند.

بی حجابی به زبان ساده عرضه جسم زن به قیمت بی توجهی به روح اوست و باید به یاد بیاوریم که لذت های جسمی بهانه ای برای زندگی انسانی است و نه زندگی بهانه ای برای رسیدن به لذت های جسمی، که همین تئوری غلط موجب شهوت پرستی ، بی دینی و بی حجابی می شود  و باید بدانیم که روح زن به خاطر لطافت های خاص زنانه از مردان به ملکوت انسانیت و فضائل زیبای انسانی نزدیک تر است و محصور کردن او در بی حجابی ها و جذابیت های جنسی ،مانع ظهور کمال انسانی و ویژگی الهی اوست.

و بی حجابی به زبان ساده ،یعنی گول خوردن زن و نمایان کردن تمام زیبایی هایی که مرد حاضر است برای کشف هر جلوه از آن بهای سنگینی را بپردازد چنانچه در همیشه تاریخ اینگونه بوده اما آنچه امروزه در زنان رواج دارد یک اشتباه تاریخی است که موجب ارزان شدن زن و در مقابل کم توجهی جدی مرد به او در یک نگاه کلان است.

حجاب و عفاف یکی از مهمترین نمادهای تمایز آشکار میان جوامع اسلامی و غیراسلامی به شمار می‌رود، در پرتو رعایت حجاب و التزام به عفاف است که شخصیت انسانی زن حفظ و زمینه‌های رشد تکامل زن و مرد در ابعاد مختلف فراهم می‌شود.

در قرآن و فرمایشات اهل بیت(ع) به رعایت حجاب و عفاف تأکید فراوانی شده است، این فرمایشات و توصیه ها به خاطر دوری جامعه از هر نوع فساد و بی‌بند و باری و سالم نگهداشتن فضای مادی و معنوی آن است.

اگر مسئله حجاب و عفاف در جامعه به فراموشی سپرده شود، ما هم همانند دنیای غرب دچار از هم پاشیدگی کانون خانواده خواهیم شد.

دنیای غرب در آرزوی داشتن یک خانواده سالم به سر می‌برد،اساس تأکید حجاب زن در جامعه به خاطر محفوظ و سالم ماندن خانواده در اجتماع است.

حتی در کشورهای غربی و کسانی که مخالف اسلام و انقلاب اسلامی هستند به سالم ماندن جامعه و خانواده پی پرده‌اند ، دنیای غرب تمام تلاش خود را برای از بین بردن کانون خانواده و جامعه ایرانی به کار برده است لذا باید در مقابل نقشه‌ها، توطئه‌ها و جنگ نرم دشمن علیه خانواده و جامعه ایرانی اسلامی خودمان دفاع کنیم.

20 توصیه ناب تغذیه‌ای از امام رضا (ع)


از نخستین کسانی که در زمینه علم پزشکی کتاب نوشته‌اند، امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام است. امام وقتی به سوی طوس می‌آمدند، در نیشابور در مجلس مأمون با جماعتی از فلاسفه و پزشکان، چون یوحنابن‌ماسویه و جبرئیل‌بن‌یخشوع و ابن‌بهله‌هندی و دیگر کسان گرد آمدند و سخن از طب به میان آمد. وقتی مأمون دراین‌باره از امام علیه‌السلام پرسش کرد،‌ حضرت فرمود: برای من به مرور زمان تجربیاتی حاصل گشته که آن را برای شما می‌نویسم. حضرت علیه‌السلام،‌ کتابی را درباره امور پزشکی نوشت و برای او فرستاد و مأمون دستور داد تا آن را با آب طلا بنویسند؛ از این رو به “رساله ذهبیه” موسوم گردید.

در ادامه، قسمتی از سخنان گوهربار حضرت امام رضا علیه‌السلام را در مورد رعایت نکات بهداشتی و حفظ سلامتی بدن آورده‌ایم. امیدواریم با توجه به توصیه‌های آن حضرت و بهره‌گیری از علوم جدید پزشکی، همیشه از بدنی سالم و به دور از هرگونه بیماری برخوردار باشید.

1. کسی که نمی‌خواهد معده‌اش آزار و آسیب ببیند، موقع غذا خوردن آب ننوشد. کسانی که هنگام غذا خوردن آب می‌نوشند،‌ دستگاه هاضمه را از ابتدای کارش،‌ ازکار بازمی‌دارند. این افراد به عارضه ضعف دستگاه گوارشی مبتلا خواهند شد؛‌ زیرا نوشیدن آب در اول غذا،‌ معده را از هم باز می‌کند و عارضه گشادی معده می‌آورد.

2. آنان که می‌خواهند از بیماری بواسیر و رنج روده‌ای و درد قسمت پشت بدن در امان باشند،‌ هر شب ده دانه خرمای برشته‌شده را با روغن گاو بخورند.

3. کسانی که به ضعف حافظه دچارند،‌ بهتر است همه‌روزه هفت مثقال کشمش سیاه ناشتا بخورند و نیز سه تکه زنجبیل که در عسل خوابانده‌اند (زنجبیل پرورده) با کمی خردل ضمن غذای روزانه خود بخورند. برای تقویت نیروی فکری خوب است که همه‌روزه سه دانه هلیله با نبات کوبیده بخورند.

4. از افراط در خوردن تخم‌مرغ بپرهیزید زیرا این افراط کبد را از عمل منظم بازمی‌دارد و در سر و معده بادهای زیان‌بخشی به وجود می‌آورد.

5. هر کس می‌خواهد در فصل زمستان از بیماری سرماخوردگی در امان بماند،‌ همه‌روزه سه قاشق عسل بخورد. آن دسته از عسل‌ها که وقتی جلوی بینی می‌گیرید،بوی تندش شما را به عطسه وا‌می‌دارد یا عسلی که آدم را دچار بی‌حالی و سستی می‌کند و آن عسلی که زبان آدم را می‌سوزاند، عسل‌های خوبی نیستند.

6. برای جلوگیری از گرمازدگی در روزهای تابستان، ضمن پرهیز از آفتاب خوردن، روزی یک عدد خیار فایده فراوانی دارد.

7. کسانی که می‌خواهند از سردرد و باد شکم در امان باشند، ماهی تازه بخورند. این کار را هم در فصل زمستان و هم در تابستان انجام دهند؛ زیرا ماهی تازه برای پیشگیری از این‌گونه دردها بسیار سودمند است.

8. آنان که می‌خواهند همیشه بانشاط باشند،‌ تا می‌توانند از شام بکاهند و شب‌ها سبک‌بار به رختخواب بروند.

9. کسانی که نمی‌خواهند گوش‌هایشان سست و فرو آویخته باشد یا این که از افتادن و بزرگ شدن لوزه‌های خود بیمناک هستند، بهتر است هر وقت که شیرینی می‌خورند، به دنبالش اندکی سرکه غرغره کنند.

10. آنان که از بادهای دردناک و شدید در بدن خود می‌ترسند،‌ هفته‌ای یک‌بار سیر بخورند.

11. آنان که به دندان خود علاقه‌مند هستند قبل از خوردن شیرینی، کمی نان بخورند؛ زیرا خرده‌های نان میان دندان‌ها را پر می‌کند و نمی‌گذارد مواد شیرین به آن‌ها آسیب برساند.

2. کسانی که از بوی بد دهان رنج می‌برند انجیر می‌تواند آن‌ها را از این رنج نجات دهد. امام رضا علیه‌السلام در این مورد فرموده‌اند: اَلتّینُ یَذهَبُ بِالبَخرِ؛ انجیر بوی بد دهان را برطرف می‌کند. علاوه بر این می‌فرمایند: «یشّد الفم و العظم» انجیر، دهان و استخوان را محکم می‌کند و درخت انجیر شبیه‌ترین گیاه به گیاهان بهشتی است.

13. در بهار گوشت‌های چربی‌دار و سایر غذاهای مخصوص زمستان را تبدیل به غذاهای سبک و معتدل و زودهضم کنید، این غذاها عبارت‌اند از: حبوبات، سبزی‌ها و میوه‌ها. در ماه دوم بهار گوشت و چربی کم بخورید و بیشتر از غذاهای با طبع سرد استفاده کنید، آب زیاد بنوشید و صبح‌ها استحمام کنید و بانشاط به تلاش مشغول شوید.

14. بهترین غذاها در تابستان میوه، شیر و سبزی‌ها و انواع نوشیدنی‌های حلال (گیاهی) هستند. حمام با آب سرد در صبح و عصر مفید است،‌ به شرطی که بلافاصله پس از کار یا پس از خوردن غذا نباشد. مصرف گوشت در این فصل مناسب نیست چون سموم آن به واسطه عرق فراوان هم دفع نمی‌شود. مصرف انواع ترشی‌ها نیز برای دفع صفرا مفید است.

15. در تابستان به دلیل گرمای هوا چربی‌های بدن آب می‌شوند؛ از این رو در پاییز نیاز ضروری به ذخیره کردن مواد چربی که مولد حرارت هستند،‌ پیدا می‌شود و باید با مصرف غذاهای مناسب آن را ذخیره کنید تا بدن خود را برای مقابله با سرمای زمستان مجهز کنید. بدن به انواع غذاهای اصلی و میوه‌هایی مانند انگور و انار نیاز دارد. همچنین استفاده از نوشیدنی‌هایی که از آن‌ها تهیه می‌کنند،‌ مفید است. به طور کلی مصرف میوه‌های ترش قبل از غذا و میوه‌های شیرین بعد از غذا مفید است.

16. در زمستان باید غذاهای پر انرژی مصرف کرد. مالیدن روغن و ماساژ استخوان‌ها در حال استراحت با روغن‌های شب بو،‌ زیتون و گل سرخ به تقویت و استحکام آن‌ها کمک می‌کند. مصرف سیر نیز هفته‌ای یک بار مفید است و موجب تحریک جنسی می‌شود. مصرف خرما گاهی با شیر و تخم‌مرغ مناسب است و از سستی اواخر و نیمه دوم زمستان و اوایل بهار جلوگیری می‌کند.

17. آنان که می‌خواهند غذایشان زود هضم شود و دستگاه هاضمه‌شان کار خود را به آسانی انجام دهد، هر وقت که می‌خواهند با شکم سیر به رختخواب بروند، به پهلوی راست بخوابند و پس از مدتی به پهلوی چپ بغلتند تا به خواب راحت فرو روند.

18. توصیه امام رضا علیه‌السلام به عنوان یک روش اصولی برای کنترل وزن کاستن از حجم غذای شام و نه ترک کامل آن است. آن حضرت می‌فرماید: کسی که می‌خواهد سالم و بدنی سبک و کم گوشت داشته باشد از شامش بکاهد.

19. امام رضا (ع) برای ماه آب که تقریباً مطابق شهریور است در طب‌الرضا می‌فرمایند: آب سی و یک روز است، بادهای سموم در این ماه شدید می‌شود. هنگام شب زکام به هیجان می‌آید باد شمال وزیدن می‌گیرد در این ماه مزاج به ترید و چیزهای مرطوب خوردن صالح و سالم می‌گردد. همان طور که اشاره شد امام رضا (ع) احتمال ابتلا به زکام در این ایام را دور از انتظار ندانسته‌اند. بنابراین یکی از ناراحتی‌های پایانی فصل تابستان ممکن است ابتلا به زکام باشد. امام رضا (ع) در بیانی دیگر برای پیشگیری از این بیماری می‌فرمایند: مَن أرادَ دَفَعَ الزُّکامِ فِی الشِّتاءِ أجمَعَ، فَلیَأکُل کُلَّ یَومٍ ثَلاثَ لُقَمِ شَهدٍ؛ هر کس می‌خواهد در همه زمستان از زکام ایمن بماند، هر روز، سه لقمه عسل با موم آن بخورد.

20. امام رضا (ع) برای ماه آب همچنین خوردن ماست را نافع دانسته‌اند و در ادامه فرموده‌اند: هر کس مایل به خوردن ماست است و نیز می‌خواهد که زیانی به او نرسد آن را با زنیان مصرف کند.

چرا حضرت معصومه(س) ازدواج نکردند؟

یعقوبی که از مورخین شیعه است می نویسد: حضرت امام موسی کاظم(ع) وصیت فرمود که دخترانش ازدواج نکنند، ولذا هیچیک از آنان ازدواج نکردند. به جز(ام سلمه)که هم ازدواج واقعی نبود، بلکه وی از مصر عازم حج بود برای اینکه در این سفر محرمی داشته باشد با پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرمیت جاری کرد.

  به گزارش حامیان  ولایت، حضرت فاطمه معصومه (س) اول ذیقعده 173 در مدینه منوره متولد شد. وی از کودکی تا جوانی تحت تربیت پدر بزرگوارش و برادر مکرّمش حضرت رضا(ع) قرار داشت و در علم و تقوا به درجات عالیه رسید. امام صادق(ع) در مقام ایشان می فرمایند: کسی که آن حضرت را زیارت کند در حالی که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست. (بحارالانوار، ج 48، ص 307)

در سال 201 هجری شمسی، یک سال پس از هجرت امام رضا (ع) به مشهد، امام طی نامه ای، خواهر خود حضرت فاطمه معصومه را به مشهد فرا خواندند. ایشان نیز پس از دریافت نامه با جمعی از خانواده خود راهی مشهد شدند.

مطابق روایات در میانه راه و نزدیک ساوه، مخالفین خاندان اهل بیت برای ایشان و همراهان اذیت و آزار فراوان ایجاد کردند به گونه ای که حضرت از ادامه سفر به دلیل بیماری باز ماند و از ساوه به قم عزیمت کرده و پس از 17 روز که در آنجا بستری بودند،دهم ربیع الثانی بدون آنکه برادر را ملاقات کنند چشم از جهان فرو بستند.

از جمله مهمترین سؤالات پیرامون شخصیت حضرت معصومه (س) مسئله ازدواج نکردن این بانوی گرامی است. سخنان و دلایل متفاوتی در این خصوص مطرح است:

1. یکی از نظرات مطرح در این خصوص اشاره به وصیت نامه امام موسی کاظم (ع) است.

یعقوبی که از مورخین شیعه است می نویسد: حضرت امام موسی کاظم(ع) وصیت فرمود که دخترانش ازدواج نکنند، ولذا هیچیک از آنان ازدواج نکردند. به جز(ام سلمه)که هم ازدواج واقعی نبود، بلکه وی از مصر عازم حج بود برای اینکه در این سفر محرمی داشته باشد با پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرمیت جاری کرد. (تاریخ یعقوبی جلد 3 صفحه 151)

در پاسخ و بررسی این نظریه ابتدا باید به روایاتی درباره ازدواج اشاره کرد که به راحتی نمی توان از کنار آن گذاشت. پیامبر اکرم(ص) فرمود: اَلنِّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلیس مِنّی؛ ازدواج سنت من است؛ هر کس از سنت من رو بگرداند، از من نیست. (بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص 220)

زنی به امام باقر(ع) عرض کرد: من زن تارک دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمی خواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: دنبال کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: از این کار دوری کن. اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد.( بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص 219)

آن حضرت در جای دیگر فرمود: ما بُنیَ فِی الاِسلامِ بِناءً اََحَبُّ الِی اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزویجِ؛ هیچ بنای در اسلام محبوب تر و عزیز تر از ازدواج در نزد خداوند نیست.

از طرف دیگر، عذب بودن و مجرد زندگی کردن به شدّت نکوهش شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: شَرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَیْرٌ مِنْ سَبعینَ رکْعَةً مِنْ غیْرِ مُتَأهِّلٍ؛ بدترین شما، عذب ها (و بی همسران) هستند. دو رکعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد رکعت نماز غیر متأهل.

بر اساس این احادیث سخن یعقوبی متضاد با آموزه های اسلامی و بی پایه است زیرا امکان ندارد ائمه(ع) مخالف سیره جدشان رسول الله(ص) عمل نماید.

از سویی خود وصیت نامه امام موجود بوده و متن وصیتنامه حضرت امام موسی کاظم(ع) در طول قرنها و سالها از حوادث باقی مانده و در کتب تاریخی موجود است.

مرحوم کلینی تمام وصیت آن حضرت را در کتاب شریف کافی نقل می نماید که نوشته؛ حضرت امام موسی کاظم(ع) در این وصیت نامه پس از آنکه همه فرزندانش را به تبعیت از امام رضا(ع) فرمان داد، در مورد فرزندانش فرموده: "وان اراد رجل منهم ان یزرج اخته فلیس له ان یزوجهاالا باذنه وامره، فانه اعرف بمناکح قومه /هرکدام از آنها اگر بخواهد خواهرش را تزویج دهد، بدون اجازه‌ و فرمان امام رضا(ع)چنین حقی را ندارند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج از همه آنها آگاهتر است".
 
در جای دیگر از همین وصیتنامه می فرماید:

"ولا یزوج بناتی احد من اخوتهن من امهاتهن ولا سلطان ولا عم الا برأیه ومشورته، فان فعلوا ذلک فقد خالفوا الله ورسوله وجاهدوه فی ملکه، وهو اعرف بمناکح قومه، فان اراد ان یزوج زوج، وان اراد ان یترک ترک".
 
"هیچ یک از دخترانم را نباید برداران مادری و سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا(ع) اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند. زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است، پس هرکس را او تزویج دهد اطاعت کند و هرکسی را او تزویج نکند فرمان برد" (کافی جلد 1 صفحه 317)

در واقع امام هفتم در این وصیت نامه  به فرزندان خود اعلام می کنند که حجت خدا بعد از وی حضرت رضا(ع) است و باید در هر موردی من جمله مسئله ازدواج از آن حضرت اطاعت و اجازه بگیرند.

2. دومین دلیل که برای این امر به آن اشاره شده، نبودن هم کفو بانو در زمان ایشان است که سبب تجرد حضرت می شود.

در خصوص این دلیل دو نگاه مطرح است. نگاه نخست معتقد است که این نظریه نیز نمی تواند قابل تأیید باشد؛ زیرا اولاً سیرة ائمه اطهار این نبوده که دختران خود را به جهت پیدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند بلکه آنان هم در قول و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه را کفو یکدیگر می دانستند.

از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر گاه کسی به خواستگاری دختر شما آمد که دینداری و امانتداری او را می پسندید (هر چند در حد دختر شما نباشد (شوهر دهید و اگر شوهر ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگ بر پا می شود. (بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص237)

اما نگاه دوم معتقد است که: با استناد به کلام پیامبر(ص) یا ائمه هدی(ع) که درباره حضرت زهرا(س) فرمودند که اگر حضرت علی(ع) نبود فاطمه(س) با کسی ازدواج نمی‌کرد، پس می‌توان معنای جدی برای آن قضیه گرفت.

این نگاه به این مسئله می پردازد که وقتی زنی با مردی ازدواج می‌کند تبعیت‌هایی را باید از مرد داشته باشد. ریاستی را باید از مرد بپذیرد که اگر آن مرد شایستگی کامل را نداشته باشد، شایسته نیست چنین ریاستی را بپذیرد. بنابراین آن کسی که در بین زن و مرد باید برای پیدا کردن کفو دقت کند زن است نه مرد. امام حسن مجتبی(ع) بنابر برخی نقل‌ها با کسی ازدواج می‌کنند که قاتل او می‌شود، این کفو نبود که هیچ بلکه نقطه مقابل هم بودند. بنابر این مهمترین دلیل ازدواج نکردن حضرت معصومه (س) نبود هم کفو است.

با وجود اینکه دو دیدگاه فوق نسبتا متضاد هستند اما بررسی دوران زندگانی آن بانو نشان می دهد چه با بودن هم کفو ایشان و چه نبود آن دلیل مهمتری در این زمینه وجود دارد که مانع ازدواج آن بزرگوار می شده است و آن اختناق حاکم بر دوران امامت امام موسی کاظم و امام رضا (علیهما السلام) بوده است.

3. مهمترین دلیل تجرد حضرت معصومه (س) و سایر خواهر های ایشان از دیگاه اکثر مورخین اختناق شدید حاکمیت عباسی بوده است.

دوران هارون الرشید دورانی است که امام هفتم با بدترین وضعیت در زندان عباسی به سر می بردند و خفقان و اختناق در عصر هارون الرشید به جائی رسیده بود که کسی جرأت نداشت به در خانه‌ امام کاظم(ع) آمد و شد کند. این وضعیت در دوران مامون نیز ادامه داشت و با وجود انکه وی به بهانه ولایت عهدی امام رضا (ع) مدعی حمایت از شیعیان بود، اما با مخالفین حکومت خود بخصوص شیعیان مخالف به شدت برخورد می کرد و گماردگان وی در سراسر حکومت عباسی شیعیان را به شدت اذیت و آزار می کردند.

لذا با وجود تأکید فراوان ائمه بر مسئله ازدواج، وضعیت خاندان اهل بیت به گونه ای نبود که دختران امام کاظم (ع) بتوانند براحتی ازدواج کنند و در نتیجه دختران ایشان مجرد مانده اند.

اگرچه همیشه برای این سوال مثل متن بالا جواب هایی قابل توجه داده شده است اما نکته ای که کمتر به آن توجه شده است الگو پذیری است که ما باید درهمه مسایل از خاندان عصمت وطهارت داشته باشیم. دراین که دردین مبین اسلام به اهمیت ازدواج و ازجمله ازدواج به موقع بسیار تاکید شده است شکی نیست اما باید توجه داشت طبق آیه قران در سوره نسا که می فرماید: مجردهای خود را به ازدواج دربیاورید اما اگر شرایطش فراهم نشد عفاف پیشه کنند.

باید درنظر داشت که همیشه بخشی ازمومنین هستند که شرایط ازدواج برای انها فراهم نمی شود به نظر می رسد برای این افراد الگو پذیری از حضرت معصومه بهترین راه رسیدن به کمال وسعادت است. چنان که تجرد آن بانو از کمالات ایشان کم نکرده و در کامل الزیارة آمده است: «عن سعد عن الرضا علیه السلام قال: یا سعد من زارها فله الجنة»

امام رضا علیه السلام فرمود: کسی که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است .

حضرت امام صادق (ع) فرمود: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِیَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ؛ به شفاعت فاطمه معصومه، همه شیعیانم به بهشت می روند.»

عده ای نیز هستند که بهانه ازدواج نکردن خود را اینگونه عنوان میکنند که حضرت معصومه هم به دلیل نبودن همسر ایده آل از ازدواج امتناع کردند. باید توجه داشت که مجرد بودن این بانوی والامقام درسن 28 سالگی(بنابربرخی روایات) نباید بهانه ای شود تا دختران با سخت گیری های غلط، خود شرایط ازدواج را برای خود فراهم نیاورند. بلکه باید درنظر بگیرند که این بانوی والامقام بی دلیل یا بادلایل ناصحیح مثل نبودن مردهای ایده ال ازازدواج کناره نگرفتند بلکه حقیقتا این شرایط برای خود وخواهرانشان فراهم نشد واین نیز قطعا از ازمایش های تعیین کننده الهی درسرنوشت این بانو بوده است.

رای دیوان عدالت اداری


http://rc.majlis.ir/fa/law/show/103170


اعتراض وتاملی در خصوص بند5 رای وحدت رویه کانون سردفتران و دفتریارن

با سلام واحترام

دوست وهمکار عزیز مطالبی را که به نمایندگی از همکاران دفتریار وکارکنان دفاتر اسنادرسمی پارس آباد مغان در خصوص اعترض به رای وحدت رویه صادره از سوی کمیسیون وحدت رویه کانون تهیه نموده ام جهت درج  در سایت بحضورمبارکتان ارسال می نمایم امیدوارم که مطالب مرقوم را جهت اطلاع همکاران در سایت قراردهید.

با تقدیم احترام شکور قربانیان دفتریار دفتر اسنادرسمی شماره 10 پارس آباد


اعتراض وتاملی در خصوص بند5 رای وحدت رویه کانون سردفتران و دفتریارن


1-   در بند 5 رای وحدت رویه  فوق الذکر باستناد ماده 50 قانون دفاتر اسنادرسمی وکانون سردفتران ودفتریاران وتعریف حق التحریر در کتب حقوقی از جمله مبسوط دکتر لنگرودی استدلال شده چون برای خدمات موضوع بند ج بخشنامه تعرفه حق التحریر سندی تنظیم نمی گردد لذا وجوه ماخوذه حق التحریر تلقی نشده .... ، به نظر می رسد که تنظیم سند را اعضای محترم کمسیون حقوقی کانون سردفتران ودفتریاران بدرستی متوجه نشده اندبا وجود سامانه الکترونیکی ثبت اسناد هم برای فک رهن واجرائیه واخطاریه ویایر موارد مندرج در بند ج بخشنامه تعرفه حق التحریر و هم برای معاملاتی مثل بیع وصلح واقرار و.... در سیستم ثبت آنی سند تنظیم می شود. چه فرقی می کند تنظیم سند برای بیع باشد یا برای فک رهن واجرائیه واخطاریه وغیره در هردو مشخصات طرفین و شرایط ومتون حقوق ومورد معامله یا مورد فک رهن وغیره قید می گردد حال چه فرقی اینها باهمدیگر دارند که به یکی عنوان سند اطلاق می شود وبه دیگری عنوان سند صدق نمی کند مگر سند جز این است که در مقام اثبات دعوا ویا دفاع قابل استناد باشد. (ماده 1284 قانون مدنی) لذا هردو مورد دارای این مزیت هستند. مضافاً اینکه آقای آقا صفری در یکی از مقالات خود چاپ شده در مجله کانون نیز پس از خرده گرفتن بر قید نوشته بودن سند، در قانون مدنی ایران این تعریف را برای سند پیشنهاد نموده است." آنچه برمبنای آن دعوی یا دفاع توان کرد به شرط علم وعقل سند است."

2-   باستناد قوانین ومقررات مربوطه خصوصاً ماده 50 قانون دفاتر اسنادرسمی دریافت هیچگونه وجهی به غیر از حق التحریر وحق الثبت ومالیات به عهده دفاتر اسنادرسمی نهاده نشده است بنابراین وجوهاتی که دفاتر اسناد رسمی اخذ می کنند قاعدتاً خارج از این سه عنوان نمی تواند باشد لذا چنانچه دو مورد حق الثبت ومالیات نباشد بدون شک حق التحریر است همانطور که هیئت عمومی دیوان عدالت اداری نیز طی وحدت رویه شماره ذیل الذکر و سازمان ثبت طی بخشنامه های متعدد ونظرات مشورتی کمسیون حقوقی کانون سردفتران ودفتریاران نیز بدرستی برآن صحه گذاشتند.که ذیلاً به مواردی از آن ها اشاره خواهدشد.

3-   کمسیون محترم حقوقی کانون سردفتران ودفتریاران در نظریه های مشورتی مختلفی که ارائه نموده مبالغ دریافتی برای تهیه کپی برابر اصل و یا رونوشت اسناد (بند 134مجموعه نظریه های مشورتی جلد اول) و صدور اجرائیه (بند150همان کتاب )و همچنین گواهی امضاء (بندهای 140، 261 و268) را ازمصادیق حق التحریر محسوب ومقرر نموده که 15درصد سهم حق التحریر سهم دفتریار اعم از اصل وکفیل میباشد وحتی دررای وحدت رویه شماره 126 درجواب سئوال دفتر727 تهران گواهی امضاء را از اسناد دانسته اند0

4-    رای وحدت رویه211مورخ 2/6/82هیئت عمومی دیوان عدالت اداری نیز موید مطلب فوق الذکر است اشعار میدارد که طبق قوانین ومقررات مربوطه وجوهی که توسط دفاتر اسناد رسمی دریافت می شود تحت عناوین حق الثبت وحق التحریر میباشد و هر وجهی که عنوان حق الثبت نداشته باشد عنوان حق التحریر برآن اطلاق می شود و برای حق التحریر گواهی امضاء مجوز خاصی صادر نگردیده تا آن را جدای از حق التحریر قلمداد کنیم0

5-   معاونت محترم امور اسناد طی بخشنامه شماره 90/186687-17/10/90 درپاسخ به شبهات واستدلال مطروحه مبنی بر ندادن سهم کارکنان ودفتریاران وکانون اعلام نموده که بخشنامه شماره 90/89331-10/5/90ریاست محترم سازمان موضوع ابلاغ نرخ جدید حق التحریر اسناد تنظیمی در دفاتر اسناد رسمی اعلام داشته که بخشنامه یاد شده دستورالعملی یکپارچه و واحد بوده و بند ج آن موضوع سایر خدمات ثبتی نیز مشمول حق التحریر می گردد ومی بایستی براساس قانون توزیع حق التحریر دفاتر اسناد رسمی موضوع ماده54 قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب 28/2/73 مجلس شورای اسلامی پرداخت گردد0

6-    مدیر کل محترم امور اسناد و سردفتران سازمان ثبت نیز در پاسخ به نامه جمعی از دفتریاران حوزه اداره کل محترم ثبت اسناد و املاک استان آذربایجان شرقی صراحتاً طی بخشنامه شماره 193518/90-26/10/1390 اعلام داشته که توجهاً به ماده 50 قانون دفاتر اسناد رسمی وجوه مندرج در بند ج بخشنامه تعرفه حق التحریر بعنوان حق التحریر است و لا غیر لذا موردی تحت عنوان حق الزحمه اساساً مطرح نگردیده است.

7-    کمیسیون وحدت رویه کانون پا را فراتر نهاده و علاوه بر 10٪ سهم کانون ،15٪ سهم دفتریاران و 15٪ سهم کارکنان اعلام داشته که مالیات بر ارزش افزوده نیز از مبالغ ماخوذه در راستای بند ج بخشنامه تعرفه حق التحریر کسر نخواهد شد یعنی اساساً مالیاتی برآن ها تعلق نمی گیرد شایان ذکر است که طبق ماده یک قانون مالیات برارزش افزوده " عرضه کالاها و ارایه خدمات در ایران و همچنین واردات و صادرات آنها مشمول مقررات این قانون میباشد"و طبق ماده 5 همان قانون ارایه خدمات در این قانون ، به استثناء موارد مندرج در فصل نهم انجام خدمات برای غیر در قبال مابه ازاء میباشد. بنابراین وقتی که سردفتر در قبال انجام موارد مندرج در بند ج بخشنامه مذکور به قول قانون مالیات برارزش افزوده  مابه ازاء وبه قول سردفتران محترم حق الزحمه وبه قول دفتریاران وسازمان محترم ثبت  حق التحریر دریافت می کند لذا مشمول مالیات برارزش افزوده می گردد وبایستی مالیات آنها درآخر هرفصل به حساب مربوطه واریز گردد.

8-   اصولاً وظیفه هر هیات مدیره ای صیانت از در آمد شخص حقوقی متبوع خود می باشد تا بسان نماینده و وکیل امانتداری در راستای تحقق اهداف شخصیت حقوقی با رعایت غبطه ومصلحت آن انجام وظیفه نمایند حال نمی دانم چه اتفاقی افتاده که اعضای محترم هیات مدیره کانون علیرغم وظیفه ذاتی خود درصدد کاهش درآمد کانون افتاده اند که با هیچ منطقی منطبق نیست البته با توجه به اکثریت کمی سردفتران عضو هیات مدیره شائبه جانب دارانه بودن این عمل به ذهن متبادر می شود. که امیدواریم چنین نباشد واعضای محترم هیات مدیره کانون تمام تلاش ومساعی خود را برای اعتلای کانون و آسایش و رفاه سردفتران ودفتریاران و کارکنان دفاتر اسناد رسمی کشور مصروف دارند.

9-   جامعه دفتریاری خود را متعلق به خانواده بزرگ ثبت اسناد می داند و همیشه مطیع قانون بوده و هست چه آنجا که سهم آنان را از 20٪ به 15٪ تقلیل دادند و چه در مواردی که حقوق آنان حتی از اصل سهم حقوق کارگری و کارمندی مبنی بر استفاده مرخصی با حقوق نادیده گرفته میشود و بدون اینکه سهمی از حق التحریر به آنها داده شود به مرخصی می رود لذا شایسته است که مسئولین عالی سازمان و کانون سردفتران و دفتریاران در چنین مواردی تمامی سعی خود را در جهت حل و فصل موضوعات مطروحه  و لغو رای مزبور بکار گیرند تا این قشر زحمتکش جامعه ثبتی کشور با علاقه و پشت گرمی بیشتری بکار خود ادامه دهند .

10-                      در استان اردبیل تا جائیکه ما اطلاع داریم در اکثر دفاتر استان، اسناد اعم از اسناد مندرج در بندهای الف وب وج بخشنامه تعرفه حق التحریر، توسط دفتریاران تنظیم می گردد، وجود چنین وحدت رویه ای موجبات دلسردی دفتریاران را فراهم آورده است لذا به هیچ وجه امکان اینکه آنها با علاقه وکمافی السابق این اقدامات را انجام دهند وجود نخواهد داشت بنابراین این امر خود باعث تنش بین سردفتران محترم ودفتریاران خواهد شد که با روح تعاون وهمکاری در دفاتر اسناد رسمی سازگار نمی باشد ضمن اینکه موجبات تضعیف و پایمال شدن حقوق دفتریاران وکارکنان و حتی مالیات برارزش افزوده را فراهم می کند. لذا معتقدیم که اعضای کانون در اسرع وقت نسبت به اصلاح رای مذکور که به نظر ما هدفی جز فتنه انگیزی واختلاف افکنی بین سردفتران ودفتریاران ندارد ومتاسفانه سازمان محترم ثبت اسنادواملاک نیز بازیچه قرارگرفته (چرا رای مورد بحث برخلاف بخشنامه های صریح سازمان در خصوص بندج تعرفه حق التحریرمی باشد) اقدام نمایند.

وآخر سخن اینکه  با توجه به موارد بیان شده در فوق که تماماً بیانگر آن است که موضوع بند ج بخشنامه شماره89331/90-10/5/90ریاست محترم سازمان ثبت اسناد و املاک کشور قبلاً مورد رسیدگی واقع شده و در مورد آن صراحتاً اظهار نظر از سوی سازمان محترم ثبت اسناد و املاک گردیده است و تماماً موید تعلق عنوان حق التحریر به آنها و مشمول قانون توزیع حق التحریر دفاتر اسناد رسمی موضوع ماده 54 قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب 25/4/1354 می باشد چرا اساساً این موضوع در کمسیون مطرح شده است تا رایی نیز برخلاف بخشنامه های سازمان ثبت ورای وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور و نظرات مشورتی خود اعضای محترم کمسیون حقوقی کانون  صادر گردد.

 

همکاران محترم در کانون سردفتران و دفتریاران پس از عرض سلام قبل از هر چیز از زحمات اعضای هیات مدیره ی کانون کمال تشکر را می نمایم و اما در خصوص تصویب بند 5 موارد ذکر شده در خصوص 15 درصد سهم دفتریار و کارمندان از گواهی امضا همان طور که مستحضر هستید 90 درصد کارهای امور مراجعین و ارباب رجوع و حتی قید گواهی امضا در دفتر مربوطه در دفاتر اسناد رسمی به عهده دفتریار و کارمندان می باشدوواقعیت امر این است که سردفتران محترم به عنوان ماشین امضا محسوب می شود به طوری که اگر یک روز کارمندان و دفتریار در دفترخانه نباشند کارها تعطیل و دفترخانه درآمدندارد و متاسفانه یا خوشبختانه دفتریاران شاغل از اقارب درجه اول سردفتران بوده و با تصویب چنین مواردی حتی ضایع کردن حق چنین افرادی می گرددو باید مسایل افزایش حق التحریر و تصویب نمودن آن نزد مراجع قانونی با هم دلی و همکاری همدیگر انجام شود و و نیز در زمان تصویب قانون دفاتر در سال 1354"20درصد از درآمد کل حق التحریر متعلق به دفتریاران بوده که آقایان موضوع را به نفع خود  به بهانه های واهی تغییر دادندو  در عجبم که بعد و یا قبل از آن تا کنون کتاب آقای لنگرودی کجا بوده که آن ها حالا آن را به نفع خود تفسیر می نمایندوحال پرسش این است که آیا یک نظر برقانون ارجعیت دارد!!!! ضمنا تا کنون بارها و بارها چنین موضوعی از کمیسیون حقوقی سازمان ثبت و رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری کسب تکلیف شده که پاسخ مقتضی به آقایان سردفتران ابلاغ گردیده و نیز بخشنامه شماره 11433 مورخ 23/3/1379 اداره کل امور اسنادو سردفتران و دفتریاران سازمان ثبت اسناد و املاک 15 درصد از گواهی امضا را حق دفتریار دانسته پس آقایان نباید خود را مافوق قانون(مانند سردار مومنی) بدانند.در پایان از آقای دشتی اردکانی رییس هیات مدیره کانون تقاضا می شود نسبت به ابطال بند 5 تصویبی از طرف هیات وحدت رویه اقدام نموده تا این موضوع در خودخانواده دفاتر اسناد رسمی حل و فصل گردد در غیر این صورت امکان دارد موضوع نزد مراجع ومقامات ذیصلاح مطرح گرددو همچنین از آقای دارابی(دفتریار عضو هیات مدیره کانون)استدعا دارد موضوع را از طریق مقامات زیربط پیگیری وچنان چه حضور ما دفریاران سراسر کشور لازم باشداطلاع رسانی تا با تشکیل گردهمایی و تنظیم طومار و ارایه به ریاست محترم سازمان ثبت اقدام شود.با تشکر از طرف تمامی دفتریاران شهرستان کازرون.همکار محترم خواهشمند است بعد از مطالعه این نوشته آن را در وب لاگ خود به مشاهده بگذارید با تشکر


برگرفته ازوبلاگ دفتریاردفتر 204


باتشکر از درج نظرات وتفکرات گرانقدرتون اینجانب یکی از کارکنان دفاتراسناد رسمی  بانظر شما موافقم واینجانب نیز به این مورد اعتراض دارم این موضوع قبلا هم مطرح شده بود  وبنده  درهمه سایتهای جوامع سردفتری اعتراضم را اعلام نمودم وباز هم می گویم این سردفتران که 60 درصد از کل درامد دفترخانه را نصیب خود میکنند برای یه کارگرچقدر می ماند مگر چقدر حقوق میگیرد درحالیکه تنظیم اسناد ونوشتن اسناد وگواهی امضاء ودادن رونوشت وصدوراجرائیه وتنظیم انواع قراردادها برای بانکها همه همه بدست کارکنان انجام میگرد ویک سردفترفقط نظارت ومهر همین وتمام

نه مرخصی داریم نه رفاهی نه پولی درست وحسابی ؟

دیگر باچه امید وانگیزه ای تواین خانواده بایدبه کارکردن ادامه داد

آیا انصاف است  این بند را اینطور بازسازی نمایند

یاما جزو گروه .....

عوض اینکه این حق وحقوق را فقط فقط برای دفتریاران وکارکنان دفاتراختصاص بدهند ، بگویند : فقط مال سردفتر

این حقو ومزایا واقعا کمه چه برسه که کمتر هم بشه .

زندگی دراین جامعه که گرانی سربه فلک کشیده خرجی و پول میخواد . آیا این حقوق یک کارکن کفاف اجاره خانه وامورات زندگی و معیشت وی رامی دهد ؟ درحالیکه سردفتران میلیونها تومان درهرماه به جیب می زنند پس ما جزء کدام گروه وقشر جامعه هستیم آیا انصاف است ؟ کجاست این عدالت اجتماعی واسلامی که دم ازمسلمانی می زنیم ( من نمیدونم به سلولهای ذهن خاکستریتون چقدر زحمت دادین تااینکه چنین ماده تبصره ی تصویب کردین ) فقط همین حقوق اندک ؟ خواهشا یکم تامل کنید شما خودتون بااین پول تواین زمانه چیکار میتوانید انجام دهید ؟

البته زیاد خودتونو اذیت نکینن

چرا که یک شخص سیر کجا خبرازگرسته دارد

یکباره بفرمایین فی سبیل الله

نگران نباشین بهشتینان روزی ده ما ....

دلایل تمایل به مدگرایی در جوانان

دلایل تمایل به مدگرایی در جوانان
به گزارش افکارنیوز، مادری ۴۶ ساله هستم. فرزندم بیش از حد به مد اهمیت می دهد. لباس هایی می پوشد که در شان خانواده ما نیست. مدل موهایش را هم عجیب و غریب می کند. باید در برابر این کارهای او، چگونه رفتار کنم؟

در گذشته تنها الگوی رفتاری جوانان، پدر و مادرهای شان بوده اند و جوانان از نحوه گفتار و رفتار گرفته تا پوشش و ... تحت تاثیر مستقیم والدین شان بودند اما امروزه شاهد هستیم که به دلایل مختلفی از جمله گسترش جوامع، فراگیر شدن محیط های مجازی، دور شدن فرزندان از کانون خانواده ها و ... برخی از جوانان به ارزش های دیگری روی آورده اند. ارزش هایی که گاهی مخالف ارزش های خانوادگی آن هاست در انتخاب نوع پوشش، طرز صحبت کردن و ... با عنوان مد به مرحله بروز می رسد.

آسیب های فردی مدگرایی

حسین محرابی، کارشناس و مشاور خانواده، معتقد است که مدگرایی افراطی می تواند باعث از بین رفتن قدرت تعقل، ابتکار و تصمیم گیری در افراد و همچنین موجب آسیب های اجتماعی و فرهنگی شود. مد یک رفتار اجتماعی است که به یک باره به تغییر سلیقه ناگهانی در افراد منجر می شود که ممکن است با فرهنگ و رسوم خانواده و جامعه ای که افراد بر حسب سابقه و قدمت از آن پیروی می کنند، تناقض داشته باشد.

دلایل تمایل به مدگرایی در جوانان

این کارشناس خانواده می افزاید: مدگرایی، پناه برای رسیدن به آرامش ظاهری است، درباره دلایل گسترش مدگرایی در بین جوانان عوامل مختلفی بیان شده است که از جمله آن می توان به طرد شدن یا مورد پذیرش قرار نگرفتن فرد از سوی خانواده، انطباق نداشتن نظام ارزشی خانواده با نظام فرهنگی جامعه و پاسخگو نبودن خانواده به نیازهای فرزندان اشاره کرد. در ادامه چندین دلیل دیگر در زمینه تمایل جوانان به مدگرایی مطرح می شود که به پدر و مادرها برای شناخت بیشتر روحیات جوانان کمک می کند.

تنوع طلبی: دوره جوانی، فصل تازه ای در زندگی انسان است که جوان با ورود به آن، در پی تجربه ای جدید برای رسیدن به هویتی متمایز است. این نیاز در رفتار جوان به صورت مدگرایی خودش را نشان می دهد.

همانند سازی: یکی دیگر از عوامل مدگرایی، همانند سازی با شخصیت هایی است که جوان آنان را الگوی خود قرار داده است مانند هنرپیشه های سینما، خوانندگان، قهرمانان و ورزش کاران و گروه های دیگر.

جلب توجه: بعضی افراد با روی آوردن به مد روز و تغییر هر روزه لباس و آرایش خود، در صدد جلب توجه دیگران هستند. استفاده از لباس، مدل مو و حتی کفش های عجیب و غریب، همه برای جلب توجه دیگران است. همچنین انگیزه رقابت با دیگران، از دیگر عوامل پیروی از مد در بین جوانان محسوب می شود.

دخترها بیشتر تحت تاثیر مدگرایی هستند

معمولا دخترها به لحاظ احساسی بودن واکنش های شان نسبت به محیط، عاطفی تر است و بیشتر تحت تاثیر مد و مدگرایی قرار می گیرند؛ بنابراین تقلید و گرایش به الگوهای برتر با طبیعت بیولوژیکی زنان تناسب بیشتری دارد. همچنین دخترها بیشتر به روابط و ظاهر اشخاص توجه می کنند و حس زیبا دوستی در آن ها بیشتر است. به همین علت است که گرایش به مد و تقلید از طرز لباس پوشیدن تا نحوه آرایش و نوع صحبت کردن در دخترها بیشتر و زودتر خودش را نشان می دهد.

الگو بودن پدر و مادر برای فرزند

توجه نکردن به نیاز جوانان به محبت و مهربانی، نیاز به امنیت و آسایش، نیاز به احترام و نیاز به قدردانی و ... در خانواده، باعث می شود جوانان برای پاسخ به نیازهای ذکر شده به جمع های دوستانه پناه ببرند. جمع هایی که معمولا راهنماهای دلسوزی نیستند. بنابراین وظیفه والدین که بیشترین ارتباط را با جوانان دارند، این است که با ارائه الگوهای مناسب و عینی جوانان و نوجوانان را در بحران یاری دهند. با این حال ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که بهترین الگو برای جوانان، والدین شان هستند.

رفتار صحیح خانواده در برابر مدگرایی جوانان

به گزارش «مهر» مد به خودی خود ناپسند نیست و عجیب و غریب هم نیست، بلکه نوعی الگوی سلیقه ای فرهنگی یا اجتماعی است. علاقه مندان به آن نیز گروه های سنی ویژه ای نیستند بلکه با شدت و ضعف، در میان همه طبقه های سنی و اجتماعی دیده می شوند. در این میان نوجوانان و جوانان به دلیل شرایط سنی، کنجکاوی و روحیه تنوع طلبی بیش از دیگر گروه های اجتماعی، مجذوب جاذبه های مد می شوند. مد هر چه باشد، خوب یا بد، اخلاقی یا غیر اخلاقی، ارزشی یا غیر ارزشی، نکته مهم شیوه برخورد با آن است. در تایید یا رد آن نباید افراطی یا احساسی برخورد کرد. به ویژه رد یا مخالفت با آن بدون طرح پیشنهاد مناسب و اجرایی و متناسب با علایق و سلایق نسل جوان و نوجوان نه تنها موفقیتی در پی نخواهد داشت، بلکه خود مشکل ساز خواهد شد. بی شک برخوردهای منفی و فیزیکی والدین با این پدیده نیز کارساز نخواهد بود و با گذشت زمان، به مشکلات در این زمینه و مخالفت با خانواده منجر خواهد شد. با توجه به پیامدهای گوناگون مدگرایی منفی، برای کاهش پیامدهای ناگوار آن در جامعه، باید به دنبال راهکارهایی برای تعدیل آن بود. به یقین در این میان نقش فرد مدگرا و خانواده از همه بیشتر است.

مد و مدگرایی نوعی نماد است. نماد نیز وسیله ای برای انتقال پیام، هدف و باور فرد یا گروهی است که فقط در قالب گفتار نیست. گاهی مدل یک لباس، طرح، رنگ و نوشته آن می تواند حاصل همان پیام گفتاری باشد. امروزه بسیاری از گروه های غیراخلاقی برای خودشان نمادهایی دارند. استفاده آگاهانه یا نا آگاهانه از این نمادهای فرهنگی و تبلیغی می تواند به معنای علاقه و وابستگی و هم سویی فکری با آنان باشد و ما باید با انتخاب پوشش مناسب، خود را از نمادهای فرهنگی نامناسب دور سازیم.

برنامه ریزی مناسب برای اوقات فراغت: از جمله عواملی که جوانان و نوجوانان را به مدگرایی منفی یا پوچی و بیهودگی دچار می کند، بی برنامگی و بیکاری است. بنابراین پدر و مادرها باید با برنامه ریزی مناسب، برنامه های جذابی برای اوقات فراغت نسل جوان تدارک ببینند و همچنین جوانان و نوجوانان نیز باید برای اوقات فراغت خود در زمینه های علمی، هنری، ورزشی و تفریحی برنامه ریزی سودمندی داشته باشند تا وقت ارزشمند خود را برای کارهای غیر ضروری مانند خودنمایی و جلوه گری یا پیروی از گروه های پوچ و بیهوده صرف نکنند.