قدمین قویسا گؤز اوسته دییهﺭم جان آنامــا
چیخاری یوخدی گؤزون تا اولا قوربان آنامــــا
آغاران ساچلارینین هر بیریسی خاطیرهﺩی
قودرتیم یوخدو یازام شعر ایله دیوان آنامــــا
مادرم ...
ای آرامش ابدی من
از این پس با یک بغل بغض و حرف هایی که نمیتوان گفت به دیدنت می آیم
اما تو بخوان از چشمهای اشک بارم
بخوان و برایم دعا کن که بتوانم این درد را طاقت بیاورم
دعا کن که دعای تو حتی پس از مرگ
تسکین تمام درد هایم است
تسکین زخم هایی که بعد از رفتنت
دل و جانم را ویران کرد ...
نه گوزل حیف تورکو سو آزدیر